زبانحال حضرت رباب شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام
انـگـار عـلـی مـادر تو شـیـر ندارد گریه نکن این قـدر که تأثـیر ندارد بیحال شدی و دل من ریخته برهم درمانـده شده فـرصت تأخـیر ندارد میگیرم از این قوم کمی آب برایت بابای تو ترس از غـمِ تحـقـیر ندارد ای مردم کوفه پسرم تشنۀ آب است این کودک عطشان که تقصیر ندارد یک مرد بیـاید بـبرد غـنچـۀ من را آبـش بـدهـد... مـادر او شیـر ندارد گفتند: "حسین آمده خود آب بنوشد" یک جرعۀ آب این همه تفسیر ندارد ای حرمله این بچه سرِ جنگ ندارد این کودک بیشیر که شمشیر ندارد تیری که به عباس زدی؟! وای خدایا این غـنچۀ من طاقت آن تیـر ندارد شادی نکنید این همه که مادرش افتاد شیر خواره زدن این همه تکبیر ندارد در خیمه رباب از غم او با دل خونین کاری بجز اشک و غم شبگیر ندارد گیرم که شکسته شده، بعد از علیاصغر ...گهواره دگر حاجت تعـمیر ندارد خوابش شده دامادی اصغر ولی انگار خواب دل هجران زده تعـبیر ندارد |